در همین حال که پنج نفتکش ایرانی به سمت ونزوئلا در حرکتاند، دونالد ترامپ گزینههای محدودی برای جلوگیری از تحویل سوخت ایران به ونزوئلا در اختیار دارد. این فکر که شاید بتوان با یک تیر دو نشان زد، ممکن است جذاب باشد؛ چون هر دو کشور ایران و ونزوئلا تحت سختترین تحریمها و فشارهای اقتصادی هستند؛ ولی آیا اقدام احتمالی ایالات متحده علیه این نفتکشها قانونی یا مثمر ثمر خواهد بود؟
چندی پیش خبرگزاری فارس مدعی شده بود که چهار فروند ناو جنگی متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده به جهت «رویارویی احتمالی با نفتکشهای ایرانی» عازم دریای کارائیب شدهاند. در پی انتشار این خبر، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران هشدار داد که هرگونه مداخله یا سنگاندازی آمریکاییها در حرکت نفتکشهای ایرانی با اقدام مقابله به مثل ایرانیها همراه خواهد بود. به نظر آن خبر و این واکنش کمی بیش از حد بوده باشد؛ زیرا ناوشکنهای مجهز به موشکهای هدایتشونده USS Lassen ،Preble و Farragut بههمراه کشتی جنگی USS Detroit و هواپیمای گشت دریایی P-8 از پیش در گشت دریایی کارائیب برای مقابله با قاچاق مواد مخدر حضور داشتند (از اول آوریل).
توقیف کشتیهای ایرانی آن هم در دریای آزاد برای نیروی دریایی ایالات متحده امری بسیار غیرمعمول و تحریکآمیز تلقی میشود؛ ولی بدون سابقه نیست. از جمله در سال ۲۰۰۳، نیروی دریایی اسپانیا بر اساس اطلاعاتی که از سوی آمریکاییها دریافت کرده بود، یک کشتی متعلق به کره شمالی را که حامل موشکهای اسکاد به سمت یمن بود، متوقف کردند؛ البته این اقدام قانونی بود زیرا کشتی So San حاوی اسناد ثبت نبود.
در نمونهای دیگر میتوان به دهه ۱۹۹۰ اشاره کرد که نیروی دریایی ایالات متحده، کشتیهایی را که از خلیج فارس عبور میکردند، متوقف، بازرسی و در صورت اثبات صدور نفت دولت وقت عراق، مانع از ادامهی حرکتشان میشد؛ به دلیل نقض تحریمهای سازمان ملل متحد.
با این حال در مورد فعلی هیچ قطعنامهای از سوی سازمان ملل که صادرات سوخت ایران یا واردات سوخت برای ونزوئلا را منع کند وجود ندارد؛ بلکه تنها تحریمهای یکجانبه آمریکا هست که البته هیچ محمل حقوقی برای توقف و بازرسی نمیتواند ایجاد کند.
حالتی را در نظر بگیریم که کشتی با پرچم مصلحتی حرکت میکند. این کار برای کشتیهای تجاری بسیار معمول است. ایالات متحده با بسیاری از کشورها به مانند پاناما، جزایر مارشال و لیبریا دارای توافقنامههایی در همین باره است. در صورت حرکت نفتکشهای ایرانی با پرچم مصلحتی، میشد به بهانهی ظن حمل مواد مخدر یا سلاحهای کشتار جمعی مورد بازرسی قرارشان داد ولی نه در مورد نفتکشها؛ آنهم در شرایطی که به دلیل تحریمهای ایالات متحده ایران نمیتواند نفتکشهایش را با پرچم دیگر کشورها راهی دریاها کند.
با این حال یک راه فراری میتوان برای ایالات متحده متصور بود؛ آن هم مسألهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. این را جان میلر (فرمانده سابق ناوگان پنجم دریایی ایالات متحده) میگوید. دریادار میلر بیان میدارد که احتمالا در این نفتکشها نیروهای محافظتی سپاه پاسداران حضور دارند؛ بنابراین ایالات متحده میتواند به بهانهی تروریستی خواندن این نیرو (از سال ۲۰۱۹) مجوز دخالت نظامی را پیدا کند. همانطور که از این قانون برای ترور (ژنرال) قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران استفاده شده بود.
در توجیهی دیگر باید متوسل به خوآن گوآیدو شد. در حال حاضر بسیاری از کشورها (آمریکا و ۵۰ کشور دیگر)، وی را بهعنوان رییسجمهور قانونی ونزوئلا مورد شناسایی قرار دادهاند؛ پس موقعیتی را در نظر گیریم که گوآیدو رسما از ایالات متحده بخواهد که مانع ورود این کشتیها به آبهای سرزمینی ونزوئلا شود. البته این امر برای گوآیدو بسیار گران تمام خواهد شد و میتواند تبعاتی را بههمراه داشته باشد. هنوز مدت زمان زیادی از اتهام مادورو به آمریکاییها برای تلاش در جهت دخالت نظامی در اوایل ماه می نگذشته است. گرچه هنوز میتواند یکی از گزینههای محتمل باشد.
دریادار میلر متذکر میشود که دخالت نظامی برای متوقف کردن نفتکشهای ایرانی ارزش اقتصادی ندارد. ارزش تخمینی این محموله چیزی حدود ۴۵ میلیون دلار برآورد میشود که برای اقتصاد تحت فشار هر دوی این کشورها (ایران و ونزوئلا) ناچیز است؛ درواقع برای ایالات متحده بیمعنی خواهد بود که بخواهد این نفتکشها را متوقف کند. این امر تقریبا از سوی بیشتر کشورها بهعنوان یک اقدام خلاف و نوعی سوءاستفاده از قدرت تلقی میشود. ایران و ونزوئلا میتوانند از فضای ایجادشده به نفع خودشان بهرهبرداری کرده و حتی ایران حق مقابله به مثل علیه داراییهای آمریکاییها را در هر نقطه و هر زمان برای خودشان محفوظ بدارند. چنین اقدامی با توجه به حضور احتمالی سربازان محافظ سپاه در این کشتیها میتواند گشایندهی جبههی درگیری تازهای بین ایران و آمریکا تفسیر شود.
با توجه به تمام مباحثی که بیان شد، منطقی خواهد بود که دولت ترامپ بهدنبال روشهای غیرهیجانی و غیرتحریکآمیز باشد. حمله سایبری یکی از گزینههاست. در تاریخ ۹ می شاهد یک حمله سایبری از سوی اسرائیل علیه یکی از بنادر ایرانیها بودیم که البته مربوط به ونزوئلا نمیشود بلکه به ادعای دخالت ایران در حمله هکری ۲۴ آوریل به شبکه توزیع آب اسرائیل مربوط میشود.
استفاده از اهرمهای اقتصادی و دیپلماتیک هم یکی دیگر از گزینههای روی میز ترامپ است. در همین راستا مایک پومپئوْ وزیر امور خارجه آمریکا، چندی پیش از تمامی کشورها خواسته بود که از پرواز هواپیماهای خط هوایی ماهانایر بر فراز کشورهایشان جلوگیری بهعمل آورند. این هواپیمایی مظنون به حمل طلا به ارزش حدود ۵۰۰ میلیون دلار از ونزوئلا به ایران در ازای خرید سوخت و تعمیر پالایشگاههای ونزوئلا از سوی ایرانیها بوده است.
گزینه رشوه دادن هم البته همچنان حضور دارد! درمورد نفتکش آدریان دریای ۱ شاهد بودیم که برایان هوک (نماینده ویژه ایالات متحده در امور ایران) در نامهای به کاپیتان آن کشتی، در ازای تغییر مسیرش به سمت یکی از کشورهایی که آمریکا می توانست آن نفتکش را توقیف کند، پاداش چند میلیون دلاری را مطرح کرده بود.
«با این پول میتوانید زندگی مورد دلخواهتان و دوران بازنشستگی شیرینی بههمراه خانوادهتان داشته باشید.» از نامهی برایان هوک به کاپیتان کشتی آدریان دریا ۱
میدانیم که چنین پیشنهادی مورد موافقت کاپیتان کشتی قرار نگرفت؛ ولی چرا هوک شانسش را دوباره امتحان نکند!
برآیند سخن
بسیاری از این گزینهها فرضیاتی بیش نیستند، برخی هم شاید تخیلی! آنچه واقعیت است فشار اقتصادی گسترده بر ایران و ونزوئلا از سوی ایالات متحده است با این حقیقت که هیچگاه تبادلات تجاری به صفر میل نمیکنند. اقتصادهای ایران و ونزوئلا، هم به دلیل سوء مدیریت داخلی و هم تحریمهای یکجانبه از سوی ایالات متحده، با فشارهای سنگینی روبهرو هستند، ویروس کرونا هم قوز بالای قوزشان شده. شاید اصلا نیازی به دخالت نظامی نباشد، هزینههای این اقدام بر منافع احتمالیاش خواهد چربید، چه برای ایالات متحده و چه برای کل جهان.
…
منبع: +
مترجم: حسن علیزاده