در یادداشتی از Kenneth Pollack در اندیشکده آمریکن اینترپرایز میخوانیم که:
ترور فرمانده نیروی قدس ایران، [سپهبد] قاسم سلیمانی و فرمانده شبه نظامیان عراقی، [شهید] ابومهدی المهندس یک پیروزی تاکتیکی مهمی برای ترامپ محسوب میشود؛ ولی سؤال مهم این است که آیا دولت ترامپ میتواند آن را به یک پیروزی استراتژیک گستردهتری تبدیل کند و از تبدیل شدن به یک شکست استراتژیک جلوگیری کند؟
این مهم را باید مدنظر داشت که ترور هر دوی این فرماندهان برای ایالات متحده امر مهمی تلقی میشود زیرا این دوْ نقش پررنگی در شکست بسیاری از طرحهای آمریکایی در عراق داشتهاند. در عین حال نمیشود از نقش این دو فرمانده در دشمنی با ایالات متحده در سراسر خاورمیانه نیز به راحتی گذشت. [سپهبد] سلیمانی از مهمترین ابزار ایران طی بیست سال گذشته در منطقه بوده است که با وجود امکانات کمتر توانسته بود نفوذ منطقهای بیشتری برای ایران به ارمغان بیاورد.
در سطح راهبردی اما تصویر به مراتب پیچیدهتر و غبارآلودتر است. شاید نتوانیم اطلاعات کاملی از روند فرایند تصمیمسازی در دولت ترامپ داشته باشیم؛ ولی بنا بر اندک شواهد منتشر شده تنها میتوان گفت که این تصمیم بدون درنظرگرفتن چارچوب راهبرد وسیعتر بوده است. و به همین دلیل پیامدهای این حمله بر خلاف خواسته یا منظور اولیه ترامپ بوده و درش مشکلات عدیدهای نهفته است.
از همان روز نخست تأکید ترامپ بر ایجاد فشار حداکثری از طریق اعمال تحریمهای شدید اقتصادی به جهت بازگرداندن ایران به پای میز مذاکرات جدید در برنامه هستهای، منجر به تضعیف عملگرایان در تهران و نیرو گرفتن مخالفان مذاکره در هر شرایطی شد. باید اذعان داشت که این رفتار تحریمی به بسته شدن درِ مذاکره منجر شده است؛ چه برسد آنکه ایرانیها بخواهند موافق مصالحهای باشند بیش از آنچه در دوران اوباما نصیبشان شده بود!
به هر روی این ترور میخی بر تابوت توهم مذاکره یا مصالحه مجدد میتواند تلقی گردد. اکنون هم که ایران اعلام داشته از تعهدات هستهای خارج میشود و هیچکس نمیتواند از تهران انتظار داشته باشد با محدودیتهای هستهای بیشتر و جدید موافقت کند.
نکته دیگر اینکه به نظر میرسد با دانستن اینکه ترامپ همواره اوباما را برای خروج سربازان آمریکایی از عراق (۲۰۱۱) سرزنش میکرد، خواهان حفظ این سربازان در عراق است. برای ترامپ این حضور ابزاری مهم در دست ایالات متحده در جهت نظارت بر رفتار ایران در عراق محسوب میشود. با این حال ترور این فرماندهان، چنین مسالهای را به خطر انداخته است. در همین راستا پارلمان عراق در روز یکشنبه رأی به خروج سربازان آمریکایی از عراق داد. دولت عراق طی این سالها چندان روی خوشی به تصمیمات پارلمانش نشان نداده است؛ ولی در شرایط فعلی [که درخواست از سوی خود دولت بوده و افزایش احساسات ضد آمریکایی در عراق] مقاومت برای اجرایی شدن این تصمیم از هر زمانی دشوارتر مینماید.
از دست دادن حضور ارتش آمریكا فاجعهآمیز خواهد بود نه تنها به این دلیل كه عراق به خودی خود مهم است؛ بلكه به این دلیل كه برای سیاست فشار حداكثری ترامپ در قبال ایران بسیار مهم است. ایران همواره از ظرفیت اقتصادی عراق برای تحمل فشار تحریمها استفاده کرده است. بنابراین اگر نیروهای آمریکایی عراق را ترک کنند، نفوذ ایران در عراق بیش از پیش گسترش خواهد یافت و این برای آمریکا و متحدینش در منطقه بسیار گران تمام خواهد شد.
اقدام ترامپ در ترور [سپهبد] سلیمانی و [شهید] ابومهدی المهندس این احساس را برای دیگر افراد [جبهه مقاومت] در عراق به وجود آورده که ترامپ تا کجا عرصه عراق را برای بازی خود فراخ خواهد دید؟ در چنین شرایطی بهتر بود که واشنگتن پس از اعتصابها و در پاسخ به مجموعهای از درخواستهای مردمی و مقامات عراقی، اقداماتی به منظور کمک به رفع بنبست سیاسی در عراق انجام داده و روندی را شکل میداد که منافع بیشتری برای مردم عراق در پی داشته باشد. متأسفانه به نظر میرسد ترامپ هیچ برنامهای برای انجام این کار نداشته است. سفیر آمریکا در آن زمان حتی در این کشور نبود.
نکته آخر اینکه این اقدام ترامپ، خطر تقابل با ایران را افزایش میدهد و این نکتهای است که دونالد ترامپ همواره تاکید کرده که تمایل دارد از آن اجتناب شود. برای دولت ترامپ دشوار خواهد بود که خود را با آسیب وارده بر راهبرد منطقهای خویش هماهنگ کند؛ حتی اگر دیگران بر این باور باشند که این استراتژی اساساً اشتباه هست.
حال سوال اینجا است که
ترامپ که با زیرسوال رفتن سیاستهای خاورمیانهای خود دستوپنجه نرم میکند، چه میتواند کند تا باری دیگر با بهره بردن از ابزارهای نخنما و کهنهاش راهبرد کلان را بازیابی کرده یا آنکه بهطور کامل عطای منطقه را به لقایش ببخشد و خارج شود؟
در این صورت ترور ژنرال سلیمانی و المهندس به زودی ترامپ را با دو گزینه نامناسب مواجه میسازد:
۱. درگیر شدن بیشتر در خاورمیانه و حمایت از همپیمانان
۲. خروج کامل از منطقه
متاسفانه انجام هر دو گزینه نیاز به توانایی و مهارتی دارد که ترامپ تابهحال از خود نشان نداده است!