شاید برای بسیاری از ما این پرسش وجود داشته باشد که خاورمیانه و درگیریهای آن چه ارتباطی به ما دارند؟ آیا ما نمیتوانیم زندگی خودمان را داشته باشیم؟ آیا رقابت قدرتها به ما مربوط میشود؟ و از این دست پرسشها. بدیهی است من نیز به عنوان یک ایرانی با تمام وجود خواهان این هستم که کشورم دخالتی در درگیریها و تنشها نداشته باشد. اما آنچه رویای ما را کنار میزند، واقعیتهای تاریخی و ژئوپلیتیکی جهان ماست.
بنا بر منابع تاریخی سرزمین ایران از پیش از دوران هخامنشیان تا کنون بیش از ۵۰۰ بار مورد حمله و هجوم بیگانگان قرار گرفته است. جنگ و درگیری واقعیت همیشگی مرزهای شرقی، غربی و شمالی کشور در طول تاریخ بوده است. در چنین جغرافیای حساسی صحبت از انزواطلبی و بیتفاوتی مزاحی بیش نیست. هر چند ممکن است شنیدن این سخنان چندان به مذاق ما خوش نیاید؛ اما اینها حقایق پیرامون ماست.
در جنگ جهانی اول، کشور ایران اعلام بیطرفی نمود و به نفع هیچ طرفی وارد جنگ نشد؛ ولی متاسفانه ایران از سوی انگلیس و روسیه و بخشهایی نیز از سوی عثمانی اشغال شد که همین مسئله سرانجام منجر به قحطی گستردهای در ایران گردید که در طی آن چند میلیون نفر از مردم ایران از گرسنگی جان خود را از دست دادند. این مسئله در جنگ جهانی دوم نیز تکرار شد. با شروع جنگ جهانی دوم، ایران مجددا اعلام بیطرفی کرد اما باز هم نیروهای متفقین به ایران حمله کردند و کشور را به اشغال خود درآوردند.
این حقیقت سیاست بینالملل است. کشوری مانند ایران، با این سابقهی تاریخی و چنین موقعیت ژئوپلیتیکی محکوم به ایفای نقش فعال منطقهای و بینالمللی است. خواه حکومت دولت ایران جمهوری اسلامی باشد، خواه پهلوی، قاجار یا هر نظام سیاسی دیگری.
انتقادی که اکنون میتوان به سیاست خارجی کشور داشت عدم اولویت منافع ملی در اتخاذ تصمیمات و بیتوجهی به ظرفیتهای نظام بینالملل و تقدم خوانش ایدئولوژیک بر خوانش ژئوپلیتیکی است. ترامپ، پوتین، اردوغان و… هنگام اتخاذ یک تصمیم توجهی به این موضوع ندارند که افعال مورد نظرشان منطبق بر کدام اندیشه، ایدئولوژی یا نظریه سیاسی است. بلکه آنان با در نظر گرفتن منافع ملی و تکیه بر واقعیتهای جهان پیرامون و با خوانشی ژئوپلیتیک تصمیم میگیرند و اقدام میکنند.
بسیار عالی
پرفکت👌👍