از مهمترین ابعاد جهانیشدن که اغلب نیز نادیده گرفته میشود، جهانیشدن حوزه فرهنگ است؛ موضوعی که از اواخر دهه هشتاد میلادی و همزمان با افزایش ارتباطات فرهنگی جوامع مختلف، موردتوجه اندیشمندان قرار گرفت؛ بهگونهای که برخی افراد نظیر «مالکوم واترز»۱، جهانیشدن را با محوریت حوزه فرهنگ توصیف کرده و آن را فرآیندی میداند که در آن «قیدوبندهای جغرافیایی که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده، از بین میرود»۲. بهطورکلی فرهنگ بهعنوان پدیدههای چندبعدی (که همین موضوع تعریف مفهومی فرهنگ را با مشکل مواجه میکند)، مجموعهای از ارزشها، هنجارها و رویههای مشترک تعریف میشود و بهتبع آن جهانیشدن فرهنگ نیز به انتقال ایدهها، معانی و ارزشها در سرتاسر جهان و به عبارتی شکلگیری فرهنگ جهانی اشاره دارد؛ بهگونهای که سبب گسترش روابط اجتماعی در سطح جهانی شده و این امر بهنوبه خود توسعه هنجارها و دانش مشترک جهانی و تقابل فرهنگهای محلی – ملی در برابر فرهنگ جهانی را به دنبال دارد.
آنچه بدیهی است، در عصر جهانیشدن که با مؤلفههایی چون جریان فزاینده کالاها و خدمات، نیروی کار، اطلاعات، سرمایه و … شناخته میشود، فرهنگهای محلی از این جریان اثر میپذیرند. فرهنگ جوامع ثابت و ایستا نیست و بهطور مداوم با تغییر مواجه میشود. جهانیشدن این فرصت را در اختیار فرهنگها قرار داده تا هم بر دیگر فرهنگها تأثیر گذاشته و هم از آنها تأثیرپذیرند. در اینجا سؤالی مطرح میشود مبنی بر اینکه آیا جهانیشدن برای فرهنگهای خرد فرصت تلقی میشود یا تهدید و بهعبارتدیگر جهانیشدن چه پیامدهای (اعم از مثبت و منفی) بر فرهنگهای محلی و ملی به دنبال دارد؟
آثار مثبت جهانیشدن فرهنگ
برخی از متفکران با فرض قرار دادن اینکه فرهنگ عاملی برای تکامل جوامع و ملتهاست، معتقدند که فرهنگها از طریق تعامل، تکامل مییابند و بنابراین میتوان جهانیشدن را ضمن فراهم آوردن زمینه ارتباط بین جوامع مختلف، واجد فرصت برای فرهنگهای ملی محلی دانست.۳ بهگونهای که در این فرآیند، زمینه برای یادگیری فرهنگها از یکدیگر، درک متقابل فرهنگی و افزایش وابستگی متقابل فراهمشده و بهعنوان فرآیندی در جهت توسعه همکاریهای فراملی و همگرایی بیشتر ملتها در نظام جهانی، تعریف میشود که میتواند زمینه را برای گفتوگو و برقراری صلح و آشتی، فراهم کند. روابط میان فرهنگی بهخصوص در شرایط تیرگی روابط سیاسی میتواند در ایجاد اعتماد و همچنین شکلدهی به چهره مثبت از کشورها در عرصه بینالمللی یاری رساند. در این چارچوب باور بر این است، قرار دادن فرهنگ در قلب سیاستهای توسعه به معنای محصور کردن و رفع آن به روش محافظهکارانه نیست، بلکه برعکس سرمایهگذاری و استفاده از ظرفیت منابع محلی، دانش و مهارت برای تقویت خلاقیت و توسعه پایدار است. به رسمیت شناختن و احترام به تنوع فرهنگها نیز شرایط را برای درک متقابل، گفتوگو و صلح، فراهم میکند.۴ ازجمله سازوکارهای تعاملات فرهنگی در جهت درک میان فرهنگی و گفتگو، میتوان به انجمنهای دوستی – بهعنوان سازمانهای مردمنهاد – اشاره کرد که از سال ۱۹۶۵ با همکاری سازمان علمی فرهنگی ملل متحد – یونسکو- شکل گرفتند و با توجه به اساسنامه، در زمینهی تسهیل روابط فرهنگی بین کشورها و استفاده از ظرفیت فرهنگ در اعتمادسازی، نقش شایانی را ایفا میکنند.
ابعاد منفی جهانیشدن فرهنگ
در مقابل نگاه مثبت به تأثیرپذیری فرهنگهای محلی از جهانیشدن، برخی بر این عقیدهاند که در چارچوب جهانیشدن، فرهنگهای غالب جهانی، درصدد برساختن معنا و هویت جدیدی هستند که این موضوع ضمن شتاب بخشیدن به روند ادغام ملتها در سیستم جهانی، می تواند تهدیدی برای فرهنگهای محلی و خرد، تلقی شده و زمینه بروز نزاع و اختلاف بین فرهنگها و جوامعی که برای کنترل این فرآیند در راستای منافع خود به رقابت میپردازند را فراهم کند.۵ نتیجه چنین فرآیندی محدود شدن فرهنگهای محلی، تضعیف آنها و کاهش جذابیت برای افراد، ادغام فرهنگهای خرد در فرهنگهای کلان جهانی و بحران هویت و مشروعیت برای این فرهنگهاست. همچنین جهانیشدن باعث تغییر الگوهای فرهنگی میشود. رجحان و برتری دادن به برخی از نمودهای فرهنگی در حوزههای مختلف نظیر هنر، ادبیات، مد و … باعث فراموشی و کمتوجهی به آن حوزهها در فرهنگهای خرد میشود؛ بهگونهای که در بسیاری از جوامع، افراد و بهویژه جوانان علاقهای به حفظ و توسعه فرهنگ ملی و محلی خود نشان نمیدهند.۶ تغییر نگاه و جهانبینی افراد و از میان رفتن مرزهای فرهنگی زمینه را برای تضعیف فرهنگهای محلی فراهم کرده است؛ بهویژه اینکه بسیاری از کشورها از ابزار فرهنگ در قالب جایگزین کردن فرهنگ جهانی در راستای اهداف جهانیشدن و توسعه بهره میبرند که این امر تضعیف بیشازپیش دولتهای ملی را در پی دارد. در این زمینه برنامه پیشرفت و توسعه ملل متحد (UNDP) اظهار میدارد، آهنگها، داستانها، هنر و صنایعدستی افراد بومی ممکن است به دلیل جهانیشدن منقرض شوند و کشورهای آسیایی و آفریقایی بیش از سایرین در معرض انقراض فرهنگی قرار دارند. شواهد نیز این موضوع را تأیید میکند؛ بهگونهای که بر اساس مطالعات انجامشده، بسیاری از زبانها و فرهنگهای بومی به دلیل فرایند جهانیشدن در حال انقراض هستند. بهعنوانمثال هماکنون بیش از 1000 زبان از هفت هزار زبان شناختهشده در دنیا توسط افراد کمی (اغلب زیر هزار نفر) صحبت میشود و جوانان تمایلی به حفظ این زبانها ندارند و برخی از اندیشمندان بر این عقیدهاند که تا صدسال آینده نود درصد زبانها از بین میروند و یا در بسیاری از کشورها بسیاری از سنن و رویههای اجتماعی، در معرض انقراضاند.۷

در این میان توسعه فناوریهای ارتباطی و وسایل ارتباطجمعی در قالب ماهواره، اینترنت و … به تسریع این روند یاری رسانده است. افزایش تعاملات انسانی به کمک فنّاوری موجب فشردگی زمان و مکان شده و ضمن شکلدهی به فرهنگ جهانی، اندیشه جهانی و ارزشها و رفتارهای جهانی، تسلط برخی فرهنگها بر سایرین را به دنبال داشته است. این تسلط فرهنگی در قالب مفهوم ژئوکالچر۸ (به بیان ایمانوئل والرشتاین)، به ابزاری برای تسلط بر فرهنگهای محلی و ملی تبدیل شده۹ و تمامی وسایل ارتباطجمعی را به ابزاری برای فرهنگسازی و شکلدهی به فرهنگی متناسب با الزامات جهانیشدن تبدیل کرده است که این موضوع تهدیدی برای فرهنگهای خرد تلقی میشود؛ هرچند گفتههای مذکور بدان معنا نیست که فرهنگهای محلی کاملاً ناپدیدشده یا نادیده گرفته میشوند، بلکه این رویه باعث شده فرهنگهای سنتی و ضعیفتر که توانایی ادغام کمتری در فرهنگ جهانی را دارند، با مسائل مختلفی ازجمله بحران هویت و مشروعیت روبرو شوند.
بیشتر بخوانید:
پیشنهادهایی برای تعمیق روابط فرهنگی و خواهرخواندگی میان شیراز و وایمار
بهطورکلی فرصتها و تهدیدهای جهانیشدن بر فرهنگهای محلی عبارت است از:
جایگاه فرهنگ در نظریههای روابط بینالملل
در دهههای اخیر، بهواسطه اهمیت یافتن فرهنگ در روندهای جهانی، نظریهپردازان حوزههای مختلف علوم اجتماعی و انسانی به موضوع جایگاه و اهمیت فرهنگ پرداختهاند که از آن میان میتوان به نظریات روابط بینالملل اشاره کرد.
فرهنگ در نظریههای جریان اصلی روابط بینالملل
موضوع فرهنگ بحثی مغفول مانده در نظریات جریان اصلی روابط بینالملل (رئالیسم و لیبرالیسم) است. اولویت مسائل نظامی و اهمیت موضوعاتی چون قدرت، منافع و زور در نظریه واقعگرایی عملاً مانع توجه اندیشمندان به موضوع فرهنگ شده و هانس جی مورگنتا – از صاحبنظران مطرح در این حوزه – بهصراحت نقش فرهنگ در تصمیمات سیاست خارجی را منکر شده و نقش آن را به حوزه داخلی و ملی محدود کرده است. در نظریه لیبرالیسم نیز هرچند لیبرالیستها بیش از واقعگرایان به مقوله فرهنگ پرداختهاند؛ اما در این نظریه نیز فرهنگ نقش محوری نداشته و تحتالشعاع موضوعاتی چون صلح، آزادی فردی، رژیمهای بینالمللی و همکاری بوده و درواقع در خدمت هدف نهایی، یعنی صلح قرارگرفته است. از منظر لیبرالیستها مبادلات و تعاملات فرهنگی به ایجاد، شناخت و درک متقابل مردم ملل مختلف و اجتناب از جنگ و نهایتاً صلح منجر میشود.۸
نظریات انتقادی و فرهنگ
فرهنگ ازجمله مقولات موردتوجه در نظریات انتقادی روابط بینالملل است که در دهههای پایانی قرن بیستم در مقابل مفروضات نظرات جریان اصلی و در انتقاد به آنها شکل گرفتند. در این میان نظریه جامعه بینالملل و سازهانگاری شایان توجهاند.
تئوری جامعه بینالمللی و فرهنگ
ازجمله نظریات انتقادی که مسئله فرهنگ را موردتوجه قرار داده، نظریه مکتب انگلیسی (تئوری جامعه بینالمللی) است. تئوریسینهای مکتب انگلیسی نظام بینالملل را جامعهای مرکب از دولتها میدانند و قائل به اهمیت اهداف، قواعد، نهادها، ارزشها و هنجارهای مشترک آن هستند؛ بنابراین فرهنگ مشترک مشخصه بارز جامعه بینالمللی و تقویتکننده آن است. مکتب انگلیسی بر ابعاد غیرمادی، هنجاری و گفتمانی روابط بینالملل و پرهیز از ارزشانگاری در مطالعه روابط بینالملل تأکید دارد. از منظر تئوریسینهای مکتب انگلیسی این فرهنگ مشترک میتواند مقدمهای برای برقراری صلح باشد.۹
سازهانگاری و فرهنگ
در نظریه سازهانگاری اعتقاد بر این است که فرهنگ نقش مهمی در روابط بینالملل و نظام جهانی ایفا میکند؛ بهگونهای که تحلیل مسائل بینالمللی بدون توجه به مقوله فرهنگ، امکانپذیر نیست؛ هرچند فرهنگ باید بهعنوان یک عامل در کنار سایر ابعاد سیاسی – اقتصادی و اجتماعی در نظر گرفته شود. در نظریه سازهانگاری، هویت، هنجارها و فرهنگ نقشی مهم در سیاست جهانی ایفا میکنند. هویت و منافع دولتها توسط هنجارها، تعاملات و فرهنگها ایجاد میشود و این فرآیند است که موضوع تعامل بینالملل را تعیین مینماید؛ بنابراین فراتر از ساختارهای مادی، ساختارهای معنایی مهم تلقی میشود و نمیتوان سیاست را به یک سلسله تعاملات عقلانی دولتها بر اساس منافع تقلیل داد.۱۰ از منظر سازهانگاران، هرجومرج حاکم بر روابط بینالملل ناشی از تنوع و تکثر هنجارها، ارزشها و اعتقادات است.
برآیند سخن
بهطورکلی، فرهنگ در دوران کنونی در خدمت اهداف جهانیشدن قرارگرفته و بدین ترتیب به موضوعی جهانی تبدیل شده است؛ بنابراین تحلیل امور بینالمللی نیازمند اتخاذ نگاهی کل گرا و توجه به ساختارهای مادی و معنایی بهطور همزمان است. نظریات جدید روابط بینالملل نیز سعی کردهاند از این دریچه به تحولات بینالمللی نگریسته و زمینه را برای تحلیل هرچه جامعتر فرآیندهای بینالمللی، فراهم سازند. یکی از ابعاد جهانیشدن فرهنگ، همانطور که بدان اشاره شد، تأثیر آن بر فرهنگهای خرد است. متعادل کردن مزایای ادغام در دنیای جهانی در برابر محافظت از منحصربهفرد بودن فرهنگ محلی نیاز به یک رویکرد دقیق دارد. آنچه بدیهی است در عصر به هموابستگی ملتها، برقراری صلح و دوستی و عدالت جز در سایه تعامل و ارتباط امکانپذیر نیست. به گفته مارتین لوتر کینگ: «بیعدالتی در نقطهای از جهان، عدالت را در سایر نقاط جهان تهدید میکند. همه ما در شبکهای از ارتباطات متقابل گرفتار هستیم و سرنوشت همه ما آدمیان مانند تاروپود یک لباس به هم گرهخورده است»؛ بنابراین جهانیشدن ضمن افزایش امکان تعامل زمینه را برای آشنا شدن فرهنگها با یکدیگر، درک میان فرهنگی و تساهل و پذیرش تنوع، فراهم میکند.
به نظر میرسد، با توجه به اهمیت موضوع فرهنگ در تحلیل رفتار سیاست خارجی کشورها از یکسو و همچنین تأثیر جهانیشدن بر فرهنگهای خرد، ضروری است عناصر فرهنگی تقویتشده تا ضمن افزایش جذابیت فرهنگی در عرصه داخلی، زمینه برای شکلگیری هویت فرهنگی منسجم فراهم گردد. از این منظر حتی در صورت تعاملات فرهنگی، هویت حفظشده و آسیبپذیری کمتری را شاهد خواهیم بود. ضمن اینکه هویت منسجم فرهنگی میتواند بهعنوان ابزاری برای بالا بردن قدرت چانهزنی در نظر گرفته شود. ازاینروست که امروزه دیپلماسی فرهنگی در کنار اشکال سنتی و دولتمحور دیپلماسی، موردتوجه قرارگرفته است.
…
پینوشت:
- Malcom Waters
- فرهادی محلی، علی (1390). بررسی تحلیلی پدیده جهانیشدن با تمرکز بر حوزه فرهنگ، فصلنامه مطالعات راهبردی سیاستگذاری عمومی، پیاپی ۵ (زمستان ۱۳۹۰)، ص 5
- Hosseini, Hamed (2010). Globalization, Culture and Identity. P: 3. Available at:+
- Culture for Sustainable Development, Available at: unesco
- bid
- Raikhan, Sadykova et.al (2014). The Interaction of Globalization and Culture in the Modern World. Procedia – Social and Behavioral Sciences, Volume 122, 19 March 2014, P: 8.
- Flowers, Jolie (2018). Threats of Globalization on culture of individuals countries. Available at: +
- Geoculture
- فرهادی محلی، علی (۱۳۹۰). همان، ص 1۱۱.
- خداوردي، حسین (۱۳۹۵). جایگاه فرهنگ در تئوریهای روابط بینالملل. فصلنامه مطالعات سیاسی، سال نهم، شماره ۳۵، بهار ۱۳۹۶. ص ۱۲۹.
- مشیرزاده، حمیرا (۱۳۸۳). مبانی نظری مکتب انگلیسی در روابط بینالملل، مجله پژوهشهای حقوق و سیاست، سال ششم، شماره دوازدهم، پاییز و زمستان.
- مشیرزاده، حمیرا (۱۳۸۴). تحول در نظریههای روابط بینالملل، تهران: سمت.