بسیاری در آمریکا اعتراضات و خشونتهای اخیر را با آتشسوزی سال ۱۹۶۸، ترور مارتین لوترکینگ و رابرت اف. کندی مقایسه میکنند و البته هیچکس هم بهمانند دونالد ترامپ اینقدر با حرارت و اشتیاق عمل نکرده است!
زمانی که تظاهرات علیه خفه کردن جورج فلوید در مینیاپولیس آغاز شد، دونالد ترامپ با عباراتی شبیه نیمقرن پیش، معترضین را غارتگر نام نهاد و تهدید به تیراندازی به سویشان کرد. وی که به هنگام خروج از پناهگاهش در کاخ سفیدْ خود را «رییسجمهور نظم و قانون» معرفی کرده بود، انعکاسی از مبارزات انتخاباتی ریچاد نیکسون را با انتشار توییتی به نمایش گذاشت: «اکثریت خاموش»
ولی آیا این اعتراضات میتوانند کمکی به وضعیت ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ باشند؟
ممکن است شباهتهایی بین روزهای تاریک ۱۹۶۸ و اعتراضات این روزها علیه تبعیض نژادی، اقتصادی و بهداشتی به چشم بیاید. تعهد برای از سرکوب آشوبگران (پیرو آنچه ترامپ میگوید) بهمانند دوران نیکسون میتواند بهعنوان تاکتیکی برای جمهوریخواهان مطرح باشد. میبایست توجه کرد که ترامپ برای پیروزی در انتخابات به اکثریت احتیاج ندارد. ممکن است با توجه به مزیت ساختاری آرای جمهوریخواهان در آرای الکترال، تنها با ۴۶ درصد آرا (بهعبارتی سه امتیاز بیشتر از حد نصاب) مجدد راهی کاخ سفید شود.
نقطه عطف عملکرد ترامپ را میتوان در تلاشش برای متفرق کردن معترضین و روزنامهنگاران به کمک پلیس ضدشورش در میدان Lafayette و باز کردن مسیر برایش دانست. وی همچون فاتحین از میان معترضینی که به طرز ناخوشایندی «پاکسازی» شده بودند، عبور کرد، در مقابل کلیسایی که روز قبلش آتش گرفته بود، مقابل لنز دوربینها ایستاد و کتاب مقدس انجیل را در دست گرفت. صحنهای که شما را به اندونزی و کنگو پرت میکند! و بعد هم دور نگه داشتن جمعیت عصبانی با کمک کوآدکوپترها، نمایی از بغداد را به اذهان متبادر میسازد! بدون شک وضعیتی تهوعآور و رقتانگیز بود. با این همه تا زمانی که دونالد ترامپ میتواند به خشونت معترضین و غارت گسترده و زخمی شدن چهار پلیس در سنت لوییس اشاره کند، چنین تاکتیکهای مشمئزکنندهی هالیوودی حتی میتواند برایش مؤثر باشد. همان شب در فاکس نیوز (رسانه مورد علاقه رییسجمهور) Tucker Carlson یک واشنگتنی با اضطرابی سفید۱ از رییسجمهور به دلیل «ضعف» در برابر «اوباش» انتقاد میکرد. بدون شک دونالد ترامپ این برنامه را دیده و از این موضوع بهعنوان یک گشایش سیاسی استقبال کرده است.
ولی در این جستار دو دلیل میآوریم تا نشان دهیم شانس ترامپ برای تقلید از نیکسون از آنچه بهنظرش میآید، میتواند به مراتب ناامیدکنندهتر باشد. با این واقعیت شروع میکنیم که وی کمتر از انچه گمان میکند با نیکسون وجه اشتراک دارد. نیکسون بهعنوان رقیبی سرسخت برای دولت دموکرات دو دورهای، چنان دشواریهایی را ایجاد کرد که جانسون ناچار شد از کاندیداتوری برای دورهی دوم دست بکشد. جنگ ویتنام ناامیدکننده بهنظر میرسید و اعتراضها به ادامهاش از تحمل خارج بود. هنگامی که نیکسون از آمریکاییها خواست که «جوری رأی دهید که انگار تمام دنیایتان بدان بستگی دارد» (شعار تبلیغاتیاش) او نهتنها نسبت به تبعیض نژادی بلکه نسبت به چشمانداز افول قدرت امریکا هم هشدار میداد. با این تفاسیر اگر هر کدام از رأیدهندگان آمریکایی غیرحزبی، معتقد باشند که شرایط الان آمریکا شبیه به آن دوران است، بهطور منطقی به این نتیجه میرسد که ترامپ در جلوگیری از این سقوطْ ناکام بوده یا حتی وی را مقصر این جریان خواهد دانست.
یک سیاستمدار ماهر بهمانند نیکسون سعی در رفع این آسیبپذیری داشت؛ نیکسون با شعار «جوانان امروز میتوانند دنیا را تغییر دهند»، تاکتیکهای ایجاد ترس خود را تغییر داد. وی همچنین نسبت به استفاده از نابرابریهای نژادی هم زیرکتر از ترامپ عمل میکرد. شاید یکی از هوشمندانهترین تبلیغات انتخاباتی سال ۱۹۶۸ او آنجا بود که در آن خواستار «نگاه صادقانه به مشکل نظم در ایالاتمتحده» شده بود. در آن تبلیغْ غارتگرانی را نشان میدادند که لباسهایی سفید پوشیده بودند، و هیچ نشانی هم از سیاهپوستان درشان نبود.
طبق استانداردهای امروزی رأی دهندهای که از نابرابریهای نژادی بسیار نگران و ناخشنود است، به نیکسون متمایل میشود. این روش را با رفتار ترامپ مقایسه کنید آنجایی که فوتبالیستهای سیاهپوست آمریکایی را بهخاطر اعتراض مسالمتآمیزشان یا حتی کارمندان زن رنگینپوست کاخ سفید را به اخراج تهدید میکند!
بیشتر بخوانید: او نمیخواهد ضعیف به نظر برسد
و اما دلیل دوم. بهنظر میرسد که مخالفان دموکرات ترامپ، در حال ساخت اکثریتی هستند که وی نمیتواند. در این شرایط عصبیت معترضین به ناعدالتی، کاری برای جلوگیری از آن انجام دهد. طی چهار سال گذشته تعداد آمریکاییهایی که اعتقاد دارند پلیس نسبت به سیاهانْ خشم بیشتری در برابر سفیدپوستها اعمال میکند، بیش از دو برابر شده است. این دگرش لیبرالْ بازتابی است از انعکاس عدالت نژادی که لیبرالها همواره منادیاش بودهاند. این امر در میان مردمی که برای اعتراض راهی خیابانها میشوند، مشهود بوده و درواقع پاسخی است به آقای ترامپ!
حتی در واشنگتن با جمعیت زیاد سیاهپوستش، نیمی از معترضین سفیدپوست هستند. آنان بر خلاف ادعای ترامپ «آنارشیستهای چپ رادیکال» نیستند. در میان جمعیتی که این هفته در بیرون کاخ سفید زانو زده و سرود میخواندند، در میان جمعیت تحصیلکردگان جوان حضور داشتند، کارآفرینان بودند و والدین بههمراه فرزندان خردسالشان. مورگان، بیستوخردهای ساله، مهندس هوافضا با کتاب مقدس زیر بغل، در ساعات بسیاری از دو روز متولی در خیابانها بود تا عدالت را برای جورج فلوید فریاد بزند و هر دو طرف پلیس و معترضین را به آرامش فرا بخواند. باید بدانیم که در واشنگتن لیبرالیسم حاکم است؛ ولی این اعتراضات تنها نشانهای نیست که تلاشهای آقای ترامپ برای بازنویسی تاریخ را با اما و اگرهای فراوانی همراه کرده است.
تاریخ سخن میگوید
با توجه به مطالب بیانشده، ممکن است ترامپ سرنوشت متفاوت پیشکسوتانش را بیشتر مدنظر قرار دهد؛ استیضاح اندرو جانسون! جانشین ناموفق آبراهام لینکلن در حزب دموکراتْ، در اواسط دهه ۱۸۶۶ با هشدار به اینکه آمریکا به سمت جنگ داخلی دیگری پیش میرود، کارزار انتخاباتیاش را آغاز کرد. او جمهوریخواهان افراطی را مقصر میدانست ولی رأیدهندگان نظر دیگری داشتند. از نظر مردم جلوگیری اندرو جانسون از تصویب قانون حمایت برابر برای همگان فارغ از رنگ و نژاد و نیز تحریک مخالفانْ دلیل اصلی ایجاد شورش و جنگ بود.
جمهوریخواهان با تکیه بر لغزشی کوچک از سوی جانسون توانستند که حق وتویش را دور بزنند. نخستین بار بود که کنگره به رغم وتوی رییسجمهور، لایحهای را به تصویب میرساند. همین امر به ایشان کمک کرد تا متمم چهاردهم قانون اساسی را تصویب کرده و به همگان وعده «حمایت برابر نسبت به قانون» بدهند. این یک تراژدی است که هنوز به ثمر ننشسته است ولی رویدادهای هفتهی گذشته شاید ما را به آن نزدیک کرده است.
…
۱. اشاره به «اضطراب سفید» برمی گردد به موضوعات نژادپرستانه. نگرانیهای اجتماعی و شغلی طبقه کارگر سفیدپوست که منجر به تعمیق اختلافهای سیاسی و فرهنگی میشود.
منبع: اکونومیست