اقدام تروریستی آمریکا در به شهادت رساندن سردار سپهبد قاسم سلیمانی و شماری از همراهان وی بهویژه فرمانده رشید حشدالشعبی ابومهدی المهندس در بامداد روز جمعه (سوم ژانویه ۲۰۲۰) در نزدیک فرودگاه بینالمللی بغداد باری دیگر نشان داد که جنگ آمریکا با تروریسم نیست؛ بلکه آمریکا خود خاستگاه تروریسم و علت اصلی ناامنی و شرارت در منطقه است. آمریکا پیش از این نیز بارها نشان داده بود که دشمن هر جریانی است که مقابل تروریستها بایستد. دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، در ادعایی مضحک اعلام کرد که دلیل دستورش برای ترور سردار قاسم سلیمانی «جلوگیری از جنگ بوده است.» وی مدعی است که سردار سلیمانی به دنبال طرحریزی یک حمله بوده و برای دفاع از شهروندانش اقدام به ترور فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران کرده است. ترامپ با این اظهارات به دنبال قانع کردن سیاستمداران و افکار عمومی جهان است. بدون شک این جنایت، انتقام داعش و تروریستهای تکفیری از فرماندهان بزرگ مبارزه با تروریسم بود که به دست آمریکا علیه نمادهای افتخارآمیز اضمحلال تروریسم در عراق و سوریه صورت گرفت. به نظر میرسد از منظر ژئواستراتژیک، حقوق و روابط بینالملل این حمله جنایتکارانه، بزرگترین خطای راهبردی امریکا در منطقه غرب آسیا باشد و واشنگتن از تبعات این اشتباه محاسباتی به آسانی رهایی نخواهد یافت.
در دوران ریاست جمهوری ترامپ دولت امریکا چندین خطای راهبردی را درقبال ایران و منطقه غرب آسیا مرتکب شد که بزرگترین آن اقدام تروریستی علیه محبوبترین فرمانده ایرانی بود. در این یادداشت برخی از این خطاها به شرح زیر تبیین میشود:
۱. خروج از برجام و افزایش تحریمها؛
ترامپ معتقد بود ایران از منافع زیادی در برجام برخوردار بوده و این مسئله به تقویت ایران در منطقه و نفوذ آن کمک کرده است؛ اما بررسیهای بهعمل آمده ازمتن برجام توسط کارشناسان خبره داخلی نشان میدهد برجام برای جمهوری اسلامی ایران منافع چندانی نداشته و در عوض تعهدات بیمورد زیادی را به گردن ایران انداخته و محدودیتهای بسیاری را در مسیر توسعه کشور ایجاد کرده است و بحمدالله با خروج امریکا مجالی برای رفع این محدودیتها به دست آمده است. افزایش تحریمها نیز با هوشیاری و همراهی مردم عزیز ایران و تغییر در برخی از مدیریتهای کلان کشور تا حد مطلوبی خنثی شده و رویکرد مقاومت در برابر فشار تحریمها، دولت امریکا را در رسیدن به اهداف خود ناامید ساخته است.
۲. اعلام تروریستی بودن سپاه پاسداران؛
سال گذشته دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا اعلام کرد که واشنگتن، سپاه را یک سازمان تروریستی خارجی در نظر گرفته است. این برای نخستین بار در جهان است که آمریکا بخشی از نیروی رسمی مسلح یک کشور عضو سازمان ملل متحد را تروریست اعلام میکند؛ ولی خطای ترامپ از آنجا ناشی میشود که وی سپاه پاسداران را درکنار فهرست خطرناکترین افراد و گروهها برای امنیت جهانی قرار داده است که بارها سپاه پاسداران برای مقابله با آنها اقدام نموده و در این راه هزینههای جانی و مالی زیادی نیز پرداخته است.گروههایی مانند «القاعده»، «داعش»، «جندالله»، «لشکر جهنگوی»، «بوکوحرام» و ….، در این فهرست قرار دارند. آنچه ترامپ و دولتمردان وی در پی این اقدام دنبال میکنند، تمرکز بر درک راهبردی رژیم صهیونیستی، بسط فشارهای اقتصادی و پیچیده ساختن وضعیت منطقه برای اقدامات آتی در قبال ایران است.
۳. تلاش برای تغییر ساختار دولتهای نزدیک به مقاومت؛
امریکاییها خیلی هزینه کردند و امیدوار بودند که با سرمایهگذاری بر ناآرامیهای داخلی در لبنان و عراق، بتوانند به نتایج دلخواهشان برسند؛ یعنی دولتهایی در این کشورها بر سر کار بیاید که سرسپرده واشنگتن باشند و امتیازهای ویژهای به واشنگتن بهویژه در جهت تضعیف محور مقاومت بدهند؛ اما بهنظر میرسد تحولات پیشرو نه تنها به نفع امریکاییها تمام نشده برخلاف انتظار امریکا، مسیر تحولات به سمت دیگری میل میکند.
۴. رزمایش مرکب دریایی ایران، چین و روسیه؛
امریکاییها پس از خروج از برجام در این رویا بودند که با اجرای سیاست فشارحداکثری و تحریمها علیه ایران، باعث عقبنشینی و تغییر مواضع جمهوری اسلامی ایران شوند، اما انتظار امریکا در این مورد هم برآورده نشد. مانور مرکب دریایی هفته اخیر با حضور ایران، روسیه و چین در شمال اقیانوس هند، بیش از هر زمان دیگری واشنگتن را غضبناک و ناخشنود کرد، چراکه دو ابرقدرت در کنار ایران قرار گرفتند و با سیاستهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران همراهی کردند.
۵. شکست دیپلماتیک ترامپ در پی ایجاد صلح با طالبان در افغانستان؛
در اینجا نیز پافشاری دولت امریکا در عدم مشارکت ایران بهعنوان همسایه و بازیگر تأثیرگذار در تحولات افغانستان، خطای دیگری بود که منجر به شکست مذاکرات صلح در افغانستان شد وبار دیگر شکست و ناکامی را به اردوی امریکاییها منتقل نمود.
۶. تجاوز پهپاد آمریکایی به حریم هوایی ایران؛
دولت امریکا در تمامی تحولات منطقهای همواره آغازگر تنش و اقدام نظامی بوده است. در حالی که ایران همیشه به اقدامات تنشزای امریکا پاسخ منطقی و مطلوبی داده است. بهعنوان نمونه در ماه ژوئن سال گذشته زمانی که آمریکا بهدنبال ماجراجویی در تنگه هرمز بود، با استفاده از پهپاد فوق پیشرفته «گلوبالهاک» به حریم هوایی ایران تجاوز کرد که سرانجام آن، سرنگونی پهپاد آمریکا با پدافند قدرتمند هوایی ایران بود. درحالی که همراه با پهپاد آمریکایی یک هواپیمای نظامی آمریکایی نیز با ۳۵ نفر سرنشین به مرزهای هوایی ایران تعرض کرده بود که ایران میتوانست آن را نیز مورد هدف قرار دهد؛ ولی این کار را نکرد.
۷. بمباران مواضع نیروهای حشد الشعبی عراق؛
تحولاتی که در سایه اعتراضات مردمی عرق در سه ماهه اخیر روی داده بود، سبب آن شد که ایالات متحده آمریکا یک موجسواری گسترده سیاسی و رسانهای بهمنظور فشار بر جمهوری اسلامی ایران داشته باشند؛ اما در این میان میزان نفوذ و محبوبیت نیروهای محور مقاومت باعث شده بود که تمام تلاشهای ایالات متحده آمریکا با شکست مواجه شود؛ بنابراین آمریکا برای فرار از این شکستها اقدام به بمباران هوایی پایگاههای حشدالشعبی و شهادت و زخمی شدن تعدادی از نیروهای بسیج مردمی عرایق کرد که نتیجه آن نفرت بیش از پیش مردم عراق از امریکا و اعتراض مردم در مقابل سفارت ایالات متحده آمریکا در بغداد شد. با تجمع و اعتراض مردم عراق در برابر سفارت آمریکا در بغداد شاهد تحقیر آمریکایی ها، نه تنها در منطقه بلکه در کل جهان بودیم.
۸. ترور سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی؛
اما بزرگترین خطای راهبردی ترامپ این بود که تصور میکرد بعد از این شکستها و برای فرار از تحقیر خود، آن هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 2020 می تواند با متهم کردن ایران و ترور حاج قاسم سلیمانی یک برگ برنده برای خود فراهم کند. وی تصور می کرد میتواند از طریق اقدام حذفی و ترور، محور مقاومت را در منطقه تضعیف کند و شرایط جدیدی به نفعش شکل بگیرد. اما واقعیت این است که در واکنش به این اقدام، در عراق هم مرجعیت، هم دولت، هم نیروهای مردمی، این اقدام را محکوم کردند و پشتیبانی خود را از حشدالشعبی و جمهوری اسلامی ایران اعلام کردند. گروههای لبنانی، یمنی و فلسطینی هم یکصدا این جنایت را محکوم کردند و بار دیگر بر همراهی خود با جمهوری اسلامی ایران تاکید کردند. این موضعگیریها به منطقه هم محدود نمانده و بسیاری از مردم کشورهای دنیا و حتی درون امریکا، صدای انتقادها و اعتراضشان نسبت به چنین اقدامی بلند شده است و همه نگران واکنش جمهوری اسلامی ایران هستند. مطمئن باشید که تمام این اقدامات و تصمیمات اشتباه و خبیثانه دونالد ترامپ، نه به ضرر خود رئیسجمهور این کشور که به ضرر کل ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا خواهد بود. چراکه با شهادت سردار سلیمانی تحولات راهبردی در منطقه غرب آسیا شکل خواهد گرفت که یقینا به ضرر منافع ایالات متحده آمریکا رقم خواهد بود. کما اینکه بسیاری از مقامات و شخصیتهای سیاسی ایالات متحده آمریکا، چه از حزب جمهوری خواه و چه از حزب دموکرات این موضوع را عنوان کرده اند که اقدام به ترور یک فرمانده عالی رتبه یک کشور، مسئلهای خارج از عرف سیاسی، دیپلماتیک و نظامی است که در تضاد با قوانین بینالمللی قرار دارد. دونالد ترامپ باید تبعات این تصمیم خود را بپذیرد. اکنون خود ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا به شدت نگران از تبعات منفی این ترور خبیثانه واشنگتن است.
امریکاییها به لحاظ اقدامات جنایتکارانه علیه مردم ایران، مقامهای سیاسی و نظامی تاکنون کم نگذاشتهاند؛ اما تاکنون مستقیما مسوولیت جنایاتشان را برعهده نمیگرفتند. اینبار علنا و به صورت رسمی، مسوولیت اقدام خود را برعهده گرفتهاند. خطای راهبردی دیگر امریکا این بود که با پذیرفتن مسوولیت این اقدام عملا دست ایران را برای مقابله بهمثل باز گذاشت و به لحاظ حقوقی مقامهای امریکایی در همه جای دنیا میتوانند هدف مشروع حملات تقابلی ایران باشند؛ چراکه امریکا مستقیما مسوولیت این اقدام را پذیرفته است و به آن افتخار هم میکند؛ درنتیجه هرگونه مقابله به مثل ازسوی جمهوری اسلامی ایران، جمهوری عراق و گروههای مقاومت در منطقه، مشروع خواهد بود.
نتیجه
ترامپ اذعان کرد آمریکا هفت تریلیون دلار در منطقه هزینه کرد، اما جز بیچارگی برای خود و منطقه نداشت و موجب تأسف است که از زمانی که وی روی کار آمده نیز یک تریلیون خودش روی هزینههای قبلی گذاشته است و اکنون رقم هزینه آمریکاییها هشت تریلیون دلار شده است. آنها به علت سرمایه گذاری عظیمی که برای ایجاد شکاف و اختلاف در جهان اسلام از طریق گروههای تکفیری انجام داده بودند و سردار سلیمانی در مقابل آنها ایستاده بود و تمامی تصمیمات خبیثانه آنها را نقش بر آب کرد. امریکا حاج قاسم سلیمانی را علناً ترور کرد، زیرا احساس میکرد هیمنه آمریکا در منطقه به هم ریخته است. این اقدام تروریستی خشم بیشتر مردم مسلمان را نسبت به آمریکاییها در پی خواهد داشت.
سردار سلیمانی در افغانستان با القاعده و در سوریه و عراق با داعش و جبهه النصره جنگید و مردم این کشورها میدانند آزادیشان مدیون جان فشانی و رشادتها و عملکرد راهبردی سردار سلیمانی است. این مردم از اقدام تروریستی و وحشیانه آمریکاییها کینه و نفرتی دارند که در آینده خود را نشان میدهند.
اقدام تروریستی امریکاییها نشان میدهد که سیاستهای آنها از جمله سیاست فشار حداکثری بر ملت ایران شکست خورده است و این ملت توانسته بزرگترین قدرت نظامی دنیا را چند بار ناکام کند. افکار عمومی در جهان امروز، آمریکا و شخص «دونالد ترامپ» را مسوول ایجاد بحران و جنگ و نقض قوانین و معاهدات بینالمللی میدانند. این اقدام تروریستی نیز دارای ابعادی بینالمللی است که قطعا هزینههای آن برای عاملان این جنایت به مراتب بیشتر از بهرهبرداری تبلیغاتی کوتاه مدت آن خواهد بود.
سیر رفتارهای سیاسی و راهبردی آمریکای ترامپ در قبال ایران چندی است افزون بر عبور از تعهدات و نرم بینالمللی، به سمت تنشزایی راهبردی حرکت میکند و بایستی در این مقطع پاسخی مناسب داده شود. اکنون که تمامی ملت ایران یکدست و متحد فریاد انتقام سخت را سر میدهند؛ ضرورت دارد بصورت منطقی، حساب شده و قاطع پاسخ این اقدام خبیثانه همانند گذشته داده شود.